سلام .من ۲۳ ساله هستم..دانشجو..حدود ۲ ساله که با یکی از همکلاسیام دوستم ۲۴ سالشه..ما قصدمون ازدواج بود طی این دوران خانودام خیلی بهش علاقه نشون دادن که بعد از کلاسامون مادرم ناهار دعوتش میکرد..یا تو مهمونیامون و حتی جشن ها هم بود..من واقعا بهش علاقه دارم خودش میدونه اوایل خیلی خوب بودیم خیلی اما چند وقتی هست که دچار مشکل شدیم همه ش دعوا میکنیم..ما با هم چند باری رابطه داشتیم ..که متاسفانه به حامله شدن نامزدم منجر شدمنم نامردی نکردم با هزینه های زیاد که منو خانوادم تقبل کردیم واسه دکتر این قضیه با کمک خانوادم حل شد.الان واقعا برام عجیبه که بعد از این اتفاقا میگه که منو نمیخاد..میگه به درد هم نمیخوریم..اخه یه بار دعوامون شد ..منم گفتم تو مجبوری با من باشی سر این اتفاق..اونم لج کرد.!! میگه نمیخام تورو..نمیدونم چرا انقد ساده داره میگذره..؟؟!! واقعا موندم..به نظرتون چه کاری انجام بدم؟؟؟ منم باید کوتاه بیام بکشم کنار؟؟؟منم باید ولش کنم؟